نتایج جستجوی عبارت «مسعود مسروری دبستان بختگان مدرسه ولی‌عصر‌(عج) رشته اقتصاد دبیرستان احمد نی‌ریزی دارخوین محمدیه» در نوشته‌های دانشنامه دفاع مقدس:
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید سید نعیم زاهدی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ » شهيد سيد نعيم زاهدي »
سخن از شهیدی دیگر است، شهیدی به خاک و خون خفته از تبار هابیلیان تاریخ، سخن از قطره به دریا پیوسته، سخن از خاک به نور رسیده، سخن از معلم شهیدی است که درراه وصال هر آنچه داشت در پای قدم محبوب ریخت. سید نعیم، ۱۳۳۹/۱/۱۰ در روستای مشکان نی‌ریز، میان خانواده‌ای مسلمان و مذهبی چشم به جهان گشود. در سن شش‌سالگی راهی مدرسه شد و دوره دبستان را در مدرسه شهید آیت مشکان سپری کرد. دوره راهنمایی را...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید سید حسن سرپوش
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
آنگاه‌که به کوه‌ها می‌نگرم، استواری و پایداری تو در ذهنم می‌آید و آنگاه‌که بر پهنه اقیانوس می‌ایستم و بی‌کرانی آب را به تماشا می‌نشینم، دل دریایی تو در خاطرم موج می‌زند. آن زمان که سرخی شفق بر کرانه ساحل خود را نشان می‌دهد، ناگهان فرق شکافته تو که تراوش خونش چهره زیبایت را رنگین ساخته مرا با خود به دوردست‌ها می‌برد و یاد سید حسن را دوباره در جمع دلدادگان زنده می‌کند. همان سیدی که سال ۱۳۴۰ در نی‌ریز،...
شهدا سال 62 -زندگینامه شهید مجید جاوید
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۲ » شهید مجید جاوید »
آنگاه که زمزمه رسیدن پائیز بود و سبزی و طراوت، در باغها و گلستان‌ها، جایشان را به زردی و ریزش می‌دادند، وجود سبز مجید 28 /6/ 1342 در میان خانواده‌ای متدین و مذهبی، در شهرستان نی‌ریز، شکفته شد و طراوت بهاری را با خود به همراه آورد و در دامن پر مهر خانواده، الفبای زیستن و عشق به حسین(ع) را آموخت. بچه بود که همراه پدر، که از مداحان اهل‌بیت(ع) و دلسوختگان ولایت بود به مسجد می‌رفت و...
شهدا سال 66 -زندگینامه شهید رضا اذزیون
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۶ » شهید رضا اذزیون »
سالهاست که پرستوها از خانه پرکشیده‌اند و بسوی آشیان مهر رفته‌اند آسمان از حضور آنان شاد گشته و سخاوتمندانه بر زمین نظر دارد. پرستوی مهاجر ما فروردین سال 1343 در شهرستان نی‌ریز، میان یک خانواده متدین و مذهبی دیده به جهان گشود. دوران دبستان را در مدرسه فرهنگ شهرستان نی‌ریز گذراند. سپس برای سپری کردن دوره راهنمایی به مدرسه آپادانا وارد شد و برای ادامه تحصیل در دبیرستان شعله ثبت نام کرد. رضا در سالهای نخست تحصیل در سن...
شهدا سال 63 -زندگینامه شهید محمودرضا بهرامی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۳ »
یوسف گم‌گشته‌ام، ای به خون آغشته‌ام مانده در دشت بلا، آهوی سرگشته‌ام قاسم گلگون قبایم، رود ای به خون بسته حنایم، رود آنان که در وفاداری به عهد و پیمان، نه‌تنها جان، بلکه جسم را هم بی‌نشان پسندیدند، آیا شود که نام بلندشان از لوح دل‌ها بیرون رود؟ حاشا! که رسم روزگار چنین نبوده و چنین نخواهد شد. از میان آن‌ها که یاد زیبایشان بر لوح دل‌ها مانده، قصه محمود رضا بهرامی را که در سال ۱۳۴۴ در شهرستان نی‌ریز...
شهدا سال ۶۷ -زندگینامه شهید حسین صبور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۷ »
ای حسین! در مدرسه عشق درس خواندی و جبهه را میعاد بزرگ و با شکوه مردان خدا شمردی، از ایمان گفتی و از ایثار و از پرنده شدن. از فردای روشن گفتی و از رنگین‌کمانی که بالای شهر پدیدار خواهد شد و از کوچه‌هایی که بوی اسپند می‌دهند. روزی از خدا گفتی و روز دیگر تمام شهر دیدند که تو پرنده شدی و به خدا پیوستی. حسین، هشتم آذرماه سال ۱۳۴۸ در روستای بنه کلاغی نی‌ریز میان خانواده‌ای باایمان،...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید مرتضی دیرمجال
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد مرتضي ديرمجال »
شهیدان مست جام لایزال‌اند                                    فرشته صورت و عرشی خصال‌اند هر بامداد که سپیده صبح در افق جلوه‌گر می‌شود، دست لایزال الهی دفتری نوین را برای ثبت وقایع هستی می‌گشاید. آنگاه‌که این دفتر را ورق می‌زنیم، در ۱۳۳۸/۱/۱۰، فصلی جدید را می‌یابیم که با تولد نوزادی زیبا در شهرستان نی‌ریز، میان خانواده‌ای متدین گشوده شده است. در سرگذشت او می‌خوانیم،‌ به عشق امیر...
شهدا سال 65 -زندگینامه شهید غلام حسین داوطلب
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۵ »
غلام‌حسین‌ها آنگاه‌که در میدان عمل و آزمایش رویارویی حق با باطل در عرصه جنگ تحمیلی عراق علیه ایران قرار گرفتند، دل به دلدار دادند و تن را در مقابل تیرهای دشمن نهادند تا دگربار شاهد کربلایی دیگر نباشند. از آن میان غلامحسین داوطلب است که ۱۳۴۲/۳/۴ در روستای مشکان نی‌ریز در خانواده‌ای مذهبی و علاقه‌مند به دین اسلام، با سرود عشق و حیات پا به عرصه هستی نهاد. آغوش گرم پدر و دامن پرمهر مادر پذیرای وجودش شد...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید علیرضا اکرامپور
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ »
ای رفیق! همچون قاصدک‌های عاشق به پرواز در آی و نظاره کن به خون نشستن آلاله‌های سرخ‌رنگ سرزمین ایران را که آواز ملکوتی فرشتگان را زمزمه می‌کنند و در سودای وصال دوست،‌ سر و جان را یک‌باره به بازار شهادت می‌برند. از میان آن قاصدک‌ها، می‌توان یکی چون علیرضا اکرام پور را به شمار آورد. همانی که در اولین روز از زمستان سال ۱۳۳۶ سرمای طبیعت را با نفس گرم خود طراوت بهاری بخشید و فضای خانواده مذهبی...
شهدا سال 64 -زندگینامه شهید حمید کیوانی
دانشنامه دفاع مقدس » شهدا و مفقودين سال ۱۳۶۴ » شهيد حميد کيواني »
هر بار که یاد دوست به سراغت می‌آید و انتظار رو به پایان می‌رود، هر بار نو، هر بار تازه و هر بار اولین باری است که دوست تلنگر توجهی به پنجره دلت می‌زند. دلت، گرفته است. پنجره را که می‌گشایی و یادی از او می‌کنی، عطری تازه در مشام زندگی‌ات حلول می‌کند و نوایی تازه از تارهای هستی‌ات بر می‌خیزد. آری! یاد از حمید است که 1/1/1339 در خطه دلیر مردان گردان کمیل، شهرستان نی‌ریز، میان خانواده‌ای مذهبی...